ما را مجبور به سکوت کردند…
بعد هم انگ بی تفاوتی میزنند!
برچسبِ بی تفاوتی بر پیشانی مان چسباندند و در دلشان هم بر قدرت خود بالیدند!
حرف هایمان را نشنیدند و حرف در دهانمان گذاشتند!
گفتیم و باور نکردند…
گفتیم و بر دهانمان کوبیدند!
گفتیم و باز هم نشنیدند…
از یک جایی به بعد مجبور به نگفتن شدیم!
دیگر فریاد نزدیم…
تنها با انبوهی از درد استخوان در گلو به زندگی ادامه دادیم!
ما تنها نظاره کردیم چون مجبور بودیم…
محکوم بودیم…
و قدرت چه تعبیر بی رحمی ست در زندگی هایمان…
روابطمان…
دوستی هایمان…
حتی انسان بودنمان!
برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید
پست قبلی
پست بعدی
عضو انجمن رسانه ای پیام باشید
آدرس ایمیل خود را بنویسید تا آخرین اخبار هنری و فرهنگی در شهرمان را ماهیانه به زبان فارسی دریافت کنید
شما در هر زمانی می توانید عضویت خود را لغو کنید