«یارعلی پورمقدم» را حالا بیشتر با «کافهشوکا» یش میشناسند. و سایهی این کافهداری بر سرش آنقدر سنگین بوده که خیلیها یادشان رفته او نویسندههم هست. این کافهدار مسجد سلیمانی که به تازگی شصت و سومین بهار عمرش را گذرانده، از حلقه یاران نزدیک به گلشیری بود، و در همان سالهای دهه شصت و هفتاد جدیترین فعالیتهای «کارنامه» حرفهایش را نگاشته، علاوه بر نوشتن نمایشنامه نویسی دستی هم در آتش روزنامه نگاری دارد.
«یادداشتهای یک لاابالی»، یادداشتهای یک کارتن خواب است.
اين نويسنده احساسي متفاوت به چاپ اين كتاب دارد و درباره آن اين گونه میگوید: خيلي دوست دارم اين كتاب كه هر بخش آن به صورت مستمر در ستونهای روزنامهها چاپ میشد، منتشر شود. هر يك از داستانهاي اين كتاب به يك ماجرای کوتاه اختصاص دارد که روی هم یک مجموعه را تشكيل ميدهند.
این قصهها که اتفاقات و خاطرات روزمره یک کارتن خواب را در قالب موقعيتهاي جذاب داستاني بیان میکنند، به ظاهر مستقلاند؛ ولی در محتوا به هم متصل هستند. این کتاب را انتشارات تپش نو منتشر میکند.
يارعلي پورمقدم، نويسنده و داستاننويس معاصر است. از او تا کنون آثاري چون «يادداشتهای يك اسب»(براساس فضاهاي داستاني شاهنامه)، «گنه گنههای زرد»، «آينه مينا» و «رساله هگل» منتشر شده است.
بدون نظر