داستان های کوتاه آنتوان چخوف

داستان های کوتاه آنتوان چخوف

داستان های کوتاه آنتوان چخوف در برنامه کتابخوانی رادیو پیام با همکاری خانه هنر و ادبیات گوتنبرگ توسط آقای زراعتی روخوانی شده است. با هم این داستان ها را می شنویم . لطفا به توضیحات در مورد نویسنده در ادامه همین صفحه توجه فرمایید.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram

آنتون پاولوویچ چـِخوف Anton Pavlovich Chekhov (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) ‏ (۲۹ ژانویه، ۱۸۶۰ – ۱۵ ژوئیه، ۱۹۰۴) داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما داستان‌های کوتاه و نمایش‌نامه‌های بسیار نوشت. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌یی از خود به جا گذاشته است. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. زندگی آنتون پاولوویچ چخوف در ۲۹ ژانویه۱۸۶۰ در شهر تاگانروک، در جنوب روسیه، شمال قفقاز، در ساحل دریای آزوف به دنیا آمد. پدربزرگ پدری‌اش در مِلک کُنت چرتکف، مالک استان وارنشسکایا، سرف بود. او توانست آزادی خود و خانوادهٍ خود را بخرد. پدرش مغازهٔ خواربار فروشی داشت. او مرد مذهبی خشنی بود و فرزندان‌اش را تنبیه بدنی می‌کرد. روزهای یک‌شنبه پسران‌انش (او ۵ پسر داشت که آنتوان دومین آن‌ها بود.) را مجبور می‌کرد به کلیسا بروند و در گروه همسرایانی که خودش تشکیل داده بود آواز بخوانند. اگر اندکی ابراز نارضایتی می‌کردند آن‌ها را با چوب تنبه می‌کرد. همچنین آن‌ها را در ساعاتی طولانی، حتا در زمستان‌های سرد، در مغازه‌اش به کار می‌گرفت. آنتوان در ۱۸۶۷ در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ٔ دینی یونانی آغاز کرد اما دو سال بعد در کلاس اول مدرسهٔ عادی به تحصیل خود ادامه داد. پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از داد و ستد باز داشت و به ورشکستگی کشاند و او در سال ۱۸۷۶ از ترس طلب‌کارانش به همراه خانواده به مسکو رفت و آنتوان تنها در تاگانروک باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی‌اش را به پایان ببرد. او در سال‌های پایانی تحصیلات متوسطه‌اش در تاگانروک به تآتر می‌رفت و نخستین نمایش‌نامه‌ٔ خود را به نام بی‌پدری و بعد کمدی آواز مرغ بی‌دلیل نبود را نوشت. او در همین سال‌ها مجلهٔ غیررسمی و دست‌نویس الکن را منتشر می‌کرد که توسط برادران‌اش به مسکو هم برده می‌شد. برادر بزرگ‌اش، آلکساندر پاولویچ چخوف در سال ۱۸۷۶ به دانشگاه مسکو رفت بود و در رشتهٔ علوم طبیعی دانشکدهٔ ریاضی-فیزیک مشغول تحصیل بود و در روزنامه‌های فکاهی مسکو و پتربورگ داستان می‌نوشت. آنتوان نیز در ۱۸۷۹ تحصیلات ابتدایی را تمام کرد و به مسکو رفت و در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو مشغول تحصیل شد. چخوف در نیمهٔ سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد برای همین این سال را مبدا تاریخی آغاز نویسندگی چخوف برمی‌شمارند. جخوف در نامه‌ای به فیودور باتیوشکوف می‌نویسد:«نخستین تکهٔ ناچیزم در ۱۰ تا ۱۵ سطر در نشریهٔ «دارگون فلای» در ماه مارس یا آوریل ۱۸۸۰ درج شد. اگر آدم بخواهد مدارا کند و این نوشتهٔ ناچیز را آغازی به‌حساب بیاورد، بنابر این سالگرد (بیست و پنج‌سال نویسندگی) من زودتر از ۱۹۰۵ فرا نخواهد رسید.» آن‌چه چخوف به آن اشاره می‌کند درواقع داستان کوتاهی است به نام «نامهٔ ستپان ولادیمیریچ اِن، مالک اهل دُن، به همسایهٔ دانشمندش، دکتر فریدریخ» که در مجلهٔ سنجاقک شمارهٔ ۱۰ منتشر شد. او در سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۴ علاوه بر آموختن پزشکی در دانشگاه مسکو با نام‌های مستعاری مانند: آنتوشا چخونته، آدم کبدگندیده، برادر برادرم، روور، اولیس… به نوستن بی‌وقفهٔ داستان و طنز در مجله‌های فکاهی مشغول بود و از درآمد حاصل از آن زندگی مادر، خواهر و برادران‌اش را تامین می‌کرد. او در ۱۸۸۴ به عنوان پزشک فارغ‌التحصیل شد و در شهر واسکرسنسک، نزدیک مسکو، به طبابت پرداخت. اولین مجموعه داستان‌اش با نام قصه‌های ملپامن در همین سال منتشر شد و اولین نقدها دربارهٔ او نوشته شد. در دسامبر همین سال هنگامی که چخوف ۲۴ ساله بود اولین خلط‌های خونی که نشان از بیماری مهلک سل داشت مشاهده شد. چخوف بعد از پایان تحصیلات‌اش در رشتهٔ پزشکی به طور حرفه‌ای به داستان‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی روی آورد. در ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامهٔ پتربورگ آغاز کرد. در سپتامبر قرار بود نمایش‌نامهٔ او به نام در جادهٔ بزرگ به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد. مجموعهٔ داستان‌های گل‌باقالی او در ژانویه سال بعد منتشر شد. در فوریه همین سال (۱۸۸۶) با آ. سووُربن سردبیر روزنامه عصر جدید آشنا شد و داستان‌های، مراسم تدفین، دشمن،… در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد. بیماری سل‌اش شدت گرفت و او در آوریل ۱۸۸۷ به تاگانروک و کوه‌های مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید در اوت همین سال مجموعهٔ در گرگ‌ومیش منتشر شد و در اکتبر نمایش‌نامهٔ بلندش با نام ایوانف در تآتر کورش مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد. چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴به همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان استراحت‌گاه بادن ویلر رفت. در این استراحت‌گاه حال او بهتر می‌شود اما این بهبودی زیاد طول نمی‌کشد و روز به روز حال او وخیم‌تر می‌شود. اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته‌است. ساعت ۱۱ شب حال چخوف وخیم می‌شود و اولگا پزشک معالج او، دکتر شورر، را خبر می‌کند. اولگا در خاطرات‌اش می‌نویسد:«دکتر او را آرام کرد. سرنگی برداشت و کامفور تزریق کرد. و بعد دستور شامپاین داد. آنتوان یک گیلاس پر برداشت. مزه‌مزه کرد و لبخندی به من زد و گفت «خیلی وقت است شامپاین نخورده‌ام.» آن را لاجرعه سرکشید. به آرامی به طرف چپ دراز کشید و من فقط توانستم به سویش بدوم و رویش خم شوم و صدایش کنم. اما او دیگر نفس نمی‌کشید. مانند کودکی آرام به خواب رفته بود.» و این ساعات اولیه روز ۱۵ ژوئیه ‏ ۱۹۰۴ بود. تشییع جنازهٔ چخوف یک هفته پس از مرگ او در مسکو برگزار شد. ماکسیم گورکی که در این مراسم حضور داشت بعدها به دقت جریان برگزاری مراسم را توصیف کرد. جمعیت زیادی در مراسم خاکسپاری حضور داشتند و تعداد مشایعت کنندگان به حدی بود که عبور و مرور در خیابان‌های مسکو مختل شد. علاوه بر نوسیندگان و روشنفکران زیادی که رد مراسم حضور داشتند حضور مردم عادی نیز چشم‌گیر بود. سرانجام در گورستان صومعهٔ نووو-دویچی در شهر مسکو به خاک سپرده شد. سالشمار زندگي: 1860- تولد در هفدهم ژانويه، شهر تاگانروگ در جنوب شرقي روسيه، واقع بر كرانه درياي آزوف. 1876- ورود به دبيرستان شهر تاگانروگ در شانزده سالگي. – مهاجرت خانواده به مسکو بدليل ورشکستگي پدرش. 1877- نوشتن نخستين نمايشنامه اش با نام يتيم در سن 17 سالگي. 1879- اتمام دوره دبيرستان در 19 سالگي. – پيوستن به خانواده و عزيمت به مسکو. – پذيرفته شدن در دانشگاه مسكو در رشته پزشكي. – شروع کار در روزنامه‌ها و مجلات فكاهي و نوشتن داستانواره هاي کوتاه با امضاء آنتوشا چخونته آنهم بمنظور کاستن از فقر و کمک به اقتصاد خانواده. 1880- نوشتن داستان هزار و يك شهوت. – عزيمت به مسکو براي تحصيل در رشته پزشکي. – انتشار داستانها و طرحهاي طنز آميز با اسمهاي مستعار نظير برادر برادرم و طبيب بيمار در نشريات. – نوشتن داستان کوتاه با نام يک دست و دو هندوانه. – نوشتن داستان کوتاه با نام پيش از ازدواج. – نوشتن داستان کوتاه با نام پدر جان. 1881- نوشتن داستان کوتاه در واگن. – نوشتن داستان کوتاه با نام محاکمه. 1882- نوشتن نخستين داستان جد‌ي زن ارباب. – خلق داستان گلهاي دير هنگام. – نوشتن داستان کوتاه با نام نسيان. – نوشتن داستان کوتاه با نام اعتراف. – نوشتن داستان کوتاه با نام داس سبز. – نوشتن داستان کوتاه با نام خبرنگار. – نوشتن داستان کوتاه با نام اسکولاپ هاي روستايي. – نوشتن داستان کوتاه با نام سار از درخت پريد. – نوشتن داستان کوتاه با نام کدام يک از سه. – نوشتن داستان کوتاه با نام زن ارباب. – نوشتن داستان کوتاه با نام کالاي جاندار. – نوشتن داستان کوتاه با نام نوشداروي بعد از مرگ. – نوشتن داستان کوتاه با نام دو رسوايي. – نوشتن داستان کوتاه با نام ماجراي گند. – نوشتن داستان کوتاه با نام بازار مکاره. – نوشتن داستان کوتاه با نام بارون. 1883- خلق داستان آينه ترك‌ خورده. – نوشتن داستان كبريت سوئدي. – نوشتن داستان کوتاه با نام خوشحالي. – نوشتن داستان کوتاه با نام نزد سلماني. – نوشتن داستان کوتاه با نام سپاسگزار. – نوشتن داستان کوتاه با نام زن بي اوهام. – نوشتن داستان کوتاه با نام در حمام. – نوشتن داستان کوتاه با نام بي عرضه. – نوشتن داستان کوتاه با نام به نقل از يک پرونده. – نوشتن داستان کوتاه با نام طبع معمايي. – نوشتن داستان کوتاه با نام گفت و گو. – نوشتن داستان کوتاه با نام دزد. – نوشتن داستان کوتاه با نام مادر زن وکيل. – نوشتن داستان کوتاه با نام مرگ يک کارمند. – نوشتن داستان کوتاه با نام بچه تخس. – نوشتن داستان کوتاه با نام کبريت بي خطر. – نوشتن داستان کوتاه با نام چاق و لاغر. – نوشتن داستان کوتاه با نام آلماني حق شناس. – نوشتن داستان کوتاه با نام قيم. – نوشتن داستان کوتاه با نام به اقتضاي زمان. – نوشتن داستان کوتاه با نام در پستخانه. – نوشتن داستان کوتاه با نام حقوق دان. – نوشتن داستان کوتاه با نام نقل از دفتر خاطرات يک دوشيزه. – نوشتن داستان کوتاه با نام دختر آليبون. 1884- كسب مدرك دكترا در طب پس از پايان دوره ي پنج‌ساله دانشكده. – نوشتن داستان دختر سرود خوان. – تاليف داستان شبي دهشتناك. – خلق رمان فاجعه‌اي در شكار. – تاليف داستان امتحان نهايي. – انتشار نخستين مجموعه داستانهاي كوتاه به ‌صورت كتاب، تحت عنوان قصه‌هاي ملپومنه و کسب موفقيت بسيار. – عدم پرداختن جدي به فعاليتهاي پزشکي و اهتمام ويژه به نويسندگي. – نوشتن داستان نشانه افتخار. – نوشتن داستان کوتاه با نام انتقام زن. – نوشتن داستان کوتاه با نام دو نامه. – نوشتن داستان کوتاه با نام سکوت يا پر حرفي؟. – نوشتن داستان کوتاه با نام آدم مغرور. – نوشتن داستان کوتاه با نام آلبوم. – نوشتن داستان کوتاه با نام زغال سنگ روسي. – نوشتن داستان کوتاه با نام اشکهاي پنهاني. – نوشتن داستان کوتاه با نام بوقلمون صفت. – نوشتن داستان کوتاه با نام از چاله به چاه. – نوشتن داستان کوتاه با نام در گورستان. – نوشتن داستان کوتاه با نام نقاب. – نوشتن داستان کوتاه با نام شب پيش از محاکمه. – نوشتن داستان کوتاه با نام صدف. – نوشتن داستان کوتاه با نام فاجعه اي در شکار. 1885 – تاليف نمايشنامه بر شاهراه و عدم انتشار تا پس از مرگش. – چاپ داستان با نام شكارچي. – نوشتن داستان کوتاه با نام تاريخ زنده. – نوشتن داستان کوتاه با نام هر دو بهترند. – نوشتن داستان کوتاه با نام در اتاقهاي يک هتل. – نوشتن داستان کوتاه با نام زندگي زيباست. – نوشتن داستان کوتاه با نام چکمه ها. – نوشتن داستان کوتاه با نام روشنفکر کند ذهن. – نوشتن داستان کوتاه با نام از خاطرات يک ايده آليست. – نوشتن داستان کوتاه با نام داماد و پدر جان. – نوشتن داستان کوتاه با نام مهمان. – نوشتن داستان کوتاه با نام مغروق. – نوشتن داستان کوتاه با نام ديوار. – نوشتن داستان کوتاه با نام نينوچکا. – نوشتن داستان کوتاه با نام بيکار. – نوشتن داستان کوتاه با نام تهيه کننده در زير کاناپه. – نوشتن داستان کوتاه با نام مفسده جو. – نوشتن داستان کوتاه با نام در غربت. – نوشتن داستان کوتاه با نام دو روزنامه چي. – نوشتن داستان کوتاه با نام کد خدا. – نوشتن داستان کوتاه با نام ييلاقي ها. – نوشتن داستان کوتاه با نام سگ گران قيمت. 1886 – انتشار ‌اولين مجموعه‌از قصه ها به‌صورت کتاب با نام قصه هاي گوناگون. – دعوت به همکاري از طرف آلكسي سوورين، مدير روزنامه نوويه ورميا. – چاپ مطالب در نشريه‌اي جدي براي نخستين بار و کناره گيري ازمجلات و روزنامه‌هاي فكاهي. – انتشار داستان مردم نيك. – نوشتن داستان کوتاه با نام ناکامي. – نوشتن داستان کوتاه با نام جهت اطلاع شوهرها. – نوشتن داستان کوتاه با نام بزرکترين شهر روسيه. – نوشتن داستان کوتاه با نام دلتنگي. – نوشتن داستان کوتاه با نام ولوله. – نوشتن داستان کوتاه با نام فرانسوي کودن. – نوشتن داستان کوتاه با نام شوخي کوچولو. – نوشتن داستان کوتاه با نام آگافيا. – نوشتن داستان کوتاه با نام عشق. – نوشتن داستان کوتاه با نام مرد آشنا. – نوشتن داستان کوتاه با نام خوش اقبال. – نوشتن داستان کوتاه با نام مدير کل. – نوشتن داستان کوتاه با نام در مدرسه شبانه روزي. – نوشتن داستان کوتاه با نام در ييلاق. – نوشتن داستان کوتاه با نام خواننده کر. – نوشتن داستان کوتاه با نام بدبختي. – نوشتن داستان کوتاه با نام جوراب صورتي. – نوشتن داستان کوتاه با نام مسافر واگن درجه يک. – نوشتن داستان کوتاه با نام نانخورها. – نوشتن داستان کوتاه با نام واي دندانم. – نوشتن داستان کوتاه با نام مرد غير عادي. – نوشتن داستان کوتاه با نام لجن. – نوشتن داستان کوتاه با نام روياها. – نوشتن داستان کوتاه با نام واقعه. – نوشتن داستان کوتاه با نام سخنران. – نوشتن داستان کوتاه با نام تصاوير. – نوشتن نمايشنامه ي زيانهاي دخانيات. – نوشتن داستان کوتاه با نام وانکا. – نوشتن داستان کوتاه با نام خود او بود. – نوشتن داستان کوتاه با نام احساسات شديد. – نوشتن داستان کوتاه با نام اين زنها. – نوشتن داستان کوتاه با نام کفت و گويم با رييس پستخانه. – نوشتن داستان کوتاه با نام کابوس. – نوشتن داستان کوتاه با نام مهمان نا آرام. – نوشتن داستان کوتاه با نام مرگ هنرمندانه. – نوشتن داستان کوتاه با نام درباره زنها. – نوشتن داستان کوتاه با نام زن دوا خانه چي. – نوشتن داستان کوتاه با نام آنيوتا. – نوشتن داستان کوتاه با نام روزي در حومه شهر. – نوشتن داستان کوتاه با نام ايوان ماتوه يچ. – نوشتن داستان کوتاه با نام آدم هاي سخت. 1887 – شروع پيدايش علائم ابتلا به بيماري سل. – نوشتن نمايشنامه ي ايوانف. – اجراي نمايشنامه ي ايوانف ابتدا در مسكو و بعد در پترزبورگ. – نوشتن داستان با نام مجلس جشن. – انتشار داستان منتقم. – نوشتن نمايشنامه ي آواز قو. – نوشتن داستان کوتاه با نام شکنجه سال نو. – نوشتن داستان کوتاه با نام شامپاني. – نوشتن داستان کوتاه با نام سائل. – نوشتن داستان کوتاه با نام دشمنان. – نوشتن داستان کوتاه با نام جهالت. – نوشتن داستان کوتاه با نام مست ها. – نوشتن داستان کوتاه با نام بي پناه. – نوشتن داستان کوتاه با نام عمل زشت. – نوشتن داستان کوتاه با نام تيفوس. – نوشتن داستان کوتاه با نام حادثه. – نوشتن داستان کوتاه با نام مستنطق. – نوشتن داستان کوتاه با نام والوديا. – نوشتن داستان کوتاه با نام يک از خيلي ها. – نوشتن داستان کوتاه با نام از يادداشتهاي مردي تند مزاج. – نوشتن داستان کوتاه با نام زينوچکا. – نوشتن داستان کوتاه با نام فراري. – نوشتن داستان کوتاه با نام مساله. – نوشتن داستان کوتاه با نام خانه کلنگي. – نوشتن داستان کوتاه با نام حکايت خانم N.N. – نوشتن داستان کوتاه با نام بي احتياطي. – انتشار مجموعه داستان كوتاه با نام داستانهاي خال‌خالي. – انتشار مجموعه داستان با نام دمدماي غروب. – کسب جايزه پوشکين از طرف فرهنگستان روسيه بخاطر انتشار مجموعه داستان دمدماي غروب. 1888- نوشتن نخستين اثر مهم و داستان بلند با نام استپ به سبك روايي. – چاپ داستان استپ در مجله سيورنيه وستنيك، از معتبرترين مجلات روشنفكري روسيه. – چاپ داستان با نام خواب‌آلود و روايت آن از زاويه ديد يك كودك. – نوشتن داستان بحران رواني. – نوشتن داستان کوتاه با نام بيابان. – تاليف کتاب داستان با نام حادثه ناگوار. – تاليف نمايشنامه ي خرس. – نوشتن نمايشنامه ي خواستگاري. 1889- فروش كليه آثار منتشره ماركس ناشر. – تاليف کتاب داستان با موضوع خود شيفتگي با نام پرنسس. – نوشتن داستان با نام داستاني ملال‌انگيز. – انتشار داستان مهمان بي‌قرار. – نوشتن داستان کوتاه با نام شرط بندي. – تلاش فعالانه براي كمك به قحطي‌زدگان. 1890- از طريق سيبري به آغاز سفر خطرناك و خسته‌كننده به اردوگاه محكومين جزيره ساخالين و مطالعه زندگي محکومان به کار اجباري. – نوشتن داستان دزدان. – انتشار داستان گوسيف. – خلق نمايشنامه ي عروسي. 1891- انتشار داستان کوتاه با نام جزيره ي ساخالين. – نوشتن يکي از طولاني ترين داستان هايش با نام زنان دهقان. – نوشتن داستان بلند با نام دوئل. – نوشتن داستان کوتاه با نام تصاوير. – نوشتن داستاني بمنظور پرداختن به مسئله قحطي با نام همسر. – خلق نمايشنامه ي سالگرد. – عزيمت وسکونت در دهکده مليخووا بعنوان پزشک. 1892- خلق يکي از قويترين داستان هايش با نام اتاق شماره شش. – نوشتن رمان كوتاه ملخ. – نوشتن داستان کوتاه با نام در تبعيد تحت تأثير مشاهداتش در جزيره ساخالين. – نوشتن داستان جنگ تن به تن. – نوشتن داستان کوتاه با نام دوئل. – نوشتن داستان کوتاه با نام همسرم. – نوشتن داستان کوتاه با نام زن ددري. – نوشتن داستان کوتاه با نام قطعه بعد از تئاتر. 1893- انتشار داستان با نام داستاني بدون عنوان. – انتشار يکي از بد بينانه ترين رمان هايش با نام سرگذشت بي‌حاصل. 1894- انتشار کتاب با نام راهب سياهپوش. – انتشار داستان قلمرو حاكميت يك زن. – انتشار داستان با نام ويولن روتچيلد. – چاپ کتاب داستان با نام معلم ادبيات. – نوشتن داستان کوتاه با نام حکايت سر باغبان. 1895- نوشتن نمايشنامه مرغ دريايي. – نوشتن داستان سه سال. – اجراي ناموفق نمايشنامه ي مرغ دريايي در سالن تئاتر الکساندريسکي در شهر سنت پترزبورگ. – نوشتن داستان با نام آرديانا. – خلق داستان با نام آنا. – نوشتن داستان کوتاه با نام همسر. – نوشتن داستان کوتاه با نام يآنا برگردن. – نوشتن داستان کوتاه با نام آري آدنا. – تاليف کتاب داستان با نام داستان يك هنرمند. – نوشتن داستان زندگي من. 1896- نوشتن داستان خانه‌اي با نيم طبقه. – نوشتن رمان زندگي من. – اجراي نمايشنامه اي در چهار پرده با نام گاكي در مسكو.( توفيق اين نمايشنامه ، چنان بود كه تئاتر هنري مسكو كه در آن وقت در دست ساختمان بود، مرغ گاكي را علامت خود قرار داد ). – اجراي نمايشنامه ي مرغ دريايي در تئاتر دولتي پترزبورگ. 1897- ترک منطقه ميلخووو به دليل بيماري‌اش و عزيمت به سواحل جنوب کريمه و آسايشگاههاي فرانسه و آلمان. – نوشتن داستان دهقانان. – اجراي موفقيت آميز نمايشنامه ي مرغ دريايي در سالن تئاتر هنري مسکو. – انتشار داستان سفري با كالسكه. – خلق داستان بانام ماژيکها. – نوشتن داستان کوتاه با نام پچنگ. – چاپ و انتشار رمان دوئل يكي از مشهورترين آثارش و تصويري تقريباً حقيقي از آشفتگي روحي روسها در پايان قرن گذشته. – بروز خونريزي ريه بر اثر ابتلا قبلي به بيماري سل. 1898- انتشار داستان بانو و سگ كوچكش. – انتشار داستان دلبند. – چاپ و انتشار داستان از خاطرات يك پزشك. – انتشار داستان با نام مردي در جعبه. – چاپ داستان کوتاه انگور فرنگي. – انتشار و چاپ داستان با نام درباره عشق. – انتشار داستان کوتاه با نام داستان عزيزم. – چاپ داستان اييونيچ. 1899- فوت پدر در سن 39 سالگي. – انتشار کتاب داستان با نام ويلاي جديد. – نوشتن داستان کوتاه با نام عزيز دلم. – خلق نمايشنامه ي سه خواهر. – نوشتن داستان کوتاه با نام بانويي با سگ کوچولويش. – نوشتن نمايشنامه با عنوان دايي وانيا و اجراي اين نمايشنامه، براي نخستين بار در تئاتر هنري مسكو. 1900- اقامت در ايتاليا و انجام ديدارهاي زياد با تولستوي. – نوشتن داستان با نام در هنگام كريسمس. – خلق داستان کوتاه با نام دهقانان. – نوشتن و خلق داستان در دره. 1901- ازدواج در ماه مه، با يكي از هنرپيشگان تئاتر هنري مسكو به نام الگا. ل. كنيپر. – بازنويسي داستان مردم نيك براي چاپ در مجموعه آثارش. – اجراي نمايشنامه ي سه خواهر. 1902- استعفا از عضويت در آكادمي علوم روسيه براي اعتراض به لغو عضويت گورکي. ( تحت فشار حكومت، عضويت گوركي را در آن آكادمي لغو شده بود ) – خلق نمايشنامه ي بلند با عنوان دايي وانيا. 1903- انتشار داستان نامزد در ماه دسامبر، يعني هفت ماه پيش از مرگش. 1904- شروع دوران سخت بيماري. – نوشتن و انتشار نمايشنامه ي باغ آلبالو. – حضور در اولين شب اجراي نمايشنامه ي باغ آلبالو. – سکونت در آسايشگاهي در جنگل هاي سياه آلمان در منطقه بادن ويلر به توصيه پزشکان معالجش. – اقامت سه هفته اي در آسايشگاه و فوت در شب دوم ژوئيه. – انتقال جسدش به مسكو و دفن در صومعه نووو ـ دويچ، در قسمت مربوط به هنرمندان. 1914: دستنويس نمايشنامه ي پلاتونوف ، در يكي از گاوصندوقهاي بانك مسكو به دست آمد. نمايشنامه مذكور، بي‌عنوان بود. بنابراين، در چاپهاي مختلف، عنوانهاي گوناگوني همچون پلاتونوف ، نمايشنامه بي‌عنوان ، اين پلاتونوف ديوانه و غيبت پدران به چاپ رسيد. اين نمايشنامه، در زمان حيات چخوف، هرگز به نمايش درنيامد. نخست در 1923 به همت بلچيكوف منتشر شد. نامه الكساندر چخوف به برادرش، در تاريخ 14 اكتبر 1878، ثابت مي‌كند كه چخوف اين نمايشنامه را زماني كه هجده سال داشته و شاگرد دبيرستان بوده، نوشته است. آثار نمايشنامه اي: – بي پدري / نمايشنامه در چهار پرده – در جاده بزرگ / اتود دراماتيک در يک پرده – آواز قو (کالخاس) / اتود دراماتيک در يک پرده -ايوانف / کمدي در چهار پرده – خرس / کمدي در يک پرده – خواستگاري / کمدي در يک پرده – ايوانف / درام در چهار پرده – تاتيانا رپينا / درام در يک پرده – بازيگر تراژدي عليرغم ميل خود / کمدي در يک پرده – عروسي / صحنه اي در يک پرده – غول جنگلي / کمدي در يک پرده – سالگرد / کمدي در يک پرده – مرغ دريايي / کمدي در چهار پرده – داني وانيا / صحنه هايي از زندگي روستايي در چهار پرده – سه خواهر / درام در چهار پرده – در مضار توتون / صحنه تک گويي در يک پرده – باغ آلبالو / کمدي در چهار پرده

ما را دنبال کنید

پخش مستقیم

1 نظر

  • عالی بود با تشکر از زحمات همه دست اندرکاران و همچنین استاد زراعتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ardaviraf-nameh
کتابخوانی

کتاب اَردای ویراف نامه

کتاب اَردای ویراف نامه در سال 2013 در برنامه کتابخوانی رادیو سپهر در 5 بخش توسط آقای ناصر زراعتی روخوانی شده و در سایت رادیو پیام به یادگار قرار گرفته است. با هم این کتاب را می شنویم. توضیحات بیشتر در مورد این کتاب را در ادامه همین صفحه مطالعه کنید. … بشنوید

کتابخوانی

جزیره پنگوئن ها

کتاب جزیره پنگوئن ها نوشته آناتول فرانس و ترجمه محمد قاضی است که در برنامه کتابخوانی رادیو پیام توسط آقای زراعتی روخوانی می شود. با هم این کتاب را می شنویم. توجه شما را به توضیحات در مورد این کتاب و نویسنده در ادامه همین صفحه جلب می کنیم.

بشنوید

کتابخوانی

حاج مم جعفر در پاریس

کتاب حاج مم جعفر در پاریس نوشته ایرج پزشکزاد است که در برنامه کتابخوانی با صدای آقای زراعتی روخوانی می شود. با هم این کتاب را می شنویم به توضیحات در مورد نویسنده و این کتاب در ادامه همین صفحه توجه فرمایید

بشنوید

خانهپخش تماس