رادیو پیام
صدای ما را ایام هفته بین ساعات 8 تا 12 از موج اف ام ردیف 100.2 بشنوید

داستان یک شهر

احمد محمود

کتاب داستان یک شهر نوشته نویسنده توانا احمد محمود در برنامه کتابخوانی رادیو پیام توسط آقای ناصر زراعتی روخوانی شده است. به توضیحات بیشتر در مورد این کتاب و نویسنده در ادامه این متن توجه فرمایید. با هم به این کتاب گوش می کنیم.

برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید

داستان یک شهر
احمد محمود

«داستان یک شهر» قسمتی رمان خاطره است، تصویری زنده از یک دوره تاریخی و از جهتی ادامه رمان «همسایه‌ها» که با خالد در در کتاب «همسایه‌ها» آغاز شده است و در کتاب «داستان یک شهر» ایام تبعید قهرمان داستان را بازگو می‌کند که خود نیز رمانی مستقل است.
این رمان از تلاش، زندگی، مبارزه و شکست مردان و زنانی حکایت می‌کند که با بر دوش کشیدن طعم تلخ شکست، امید پیروزی را در دل مردم زنده نگاه داشته‌اند. حکایت مردان و زنانی است که پایمال شدن شرافت انسانی را به چشم دیدند ولی نگذاشتند شرافتشان زیر سؤال برود. قهرمانانی که هرگز خود را فهرمان نپنداشتند و بدون هیچ چشم‌داشتی از زندگی عاشق زندگی بودند تا آنجا که به خاطر زندگی و ارزش‌های آن زندان، تبعید و مرگ را پذیرفتند.
رمان «داستان یک شهر» رمان سال‌های کودتا، سال‌های ناامیدی و سال‌های تبعید است. رمانی که ما را با چهره‌ای دیگر از انسان آضنا می‌سازد. چهره زنان و مردانی که زیر سنگینی و تلخی شکست خم شده‌اند ولی شکسته نشدند.

احمد اعطا در ۴ دی ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدری کُردتبار و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد. خانودۀ پدری احمد محمود اصالتاً از کُردهای کلهر کرمانشاه بودند که دو نسل قبل به دزفول مهاجرت کرده‌بودند. اما مادر او دزفولی بود و او با وجود تولد در شهر اهواز به دلیل تعلق والدینش به دزفول بیشتر خود را دزفولی می‌دانست.

در برخی از آثارش چون همسایه‌ها و مدار صفر درجه واژه‌ها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم می‌خورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبه‌ها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از اهالی دزفول به نام نعمت الله علائی گرفته شده‌که حول‌وحوش سال ۱۳۲۳ در یک درگیری مسلحانه که بین او و قوای بیگانه انگلیس روی داد کشته میشود. پدر احمد محمود در سال ۱۳۵۶ که در آن زمان احمد محمود ۴۶ ساله بود فوت کرد و مادرش در سال ۱۳۷۹ دو سال قبل از درگذشت خود احمد محمود از دنیا رفت.
در سال ۱۳۲۷ با عمه‌زاده اش ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ دوره متوسطه را شبانه در دبیرستان شاهپور اهواز به پایان رساند.

داستان یک شهر
احمد محمود

سیاست، زندان و تبعید
پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت، اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکدهٔ افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس بخش‌بخش آزاد شدند؛ درحالی‌که تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.

احمد اعطا، یکی از این دانشجویان بود، که توبه‌نامه‌ای امضا نکرد و به همکاری با حکومت پهلوی تن نداد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به‌سر برد که گویا مشکل ریوی او که در نهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بوده‌است.

مدتی هم در حوالی خلیج فارس، از جمله در بندر لنگه، در تبعید به سر برد والبته خودش از این دوران با عنوان: «… زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم!» یاد می‌کند.

داستان یک شهر
احمد محمود

داستان‌نویسی
در سال ۱۳۳۳ نخستین داستان کوتاهش به نام صب می‌شه در مجله امید ایران منتشر شد، و در سال ۱۳۳۸ توانست اولین مجموعه داستانش به نام مول را با سرمایه شخصی به چاپ رساند. او خود می‌گوید:

بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانه‌نشین شدم تا شاید به درد درمان‌ناپذیری که همه عمر با من بود – و هست – سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود.

جنجال جایزه بیست سال ادبیات داستانی
به‌گفته عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت ایران، قرار بود در جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در ایران که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ برگزار کرد، جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران به کتاب مدار صفر درجه احمد محمود اختصاص یابد، اما به‌دلیل مخالفت سید علی خامنه‌ای رهبر ایران، این جایزه اهدا نشد! مهاجرانی می‌نویسد: «فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به تفصیل دربارهٔ نویسندگان صحبت کردم؛ دربارهٔ تک‌تک نویسندگان و کارشان بحث کردیم.

خوشبختانه دربارهٔ ۱۹ نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم. تنها نقطهٔ مقاومت شما رمان مدار صفر درجه احمد محمود بود که از قضا به عنوان رمان برگزیدهٔ بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود و من هیچ‌گاه نگاه بهت‌زده و غم‌آلود احمد محمود را از یاد نمی‌برم… حتماً به یاد دارید فرمودید این رمان ضدجنگ است! گفتم مگر شما ضدجنگ نیستید… ؟! جنگ یک شَـرِ ناگزیر است و نه یک خیرِ لازم… !»

بیماری و مرگ
احمد محمود در اواخر عمر دچار بیماری تنگی نفس شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن، در روز جمعه ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱ به دنبال یک دورهٔ بیماری ریوی در بیمارستان مهراد در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

منبع ویکی پدیا

کتابهای دیگر احمد محمود در رادیو پیام

برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید

24 نظرات
  1. امیر می گوید

    سلام. ببخشید قسمتهای دیگر کتاب کی منتشر می‌شود؟

    1. رادیو پیام می گوید

      سلام
      تا الان، ۱۷ بخش نیمساعته، حدود یک سوم کتاب پخش شده و در آرشیو رادیو و نیز کانال تلگرام هست. تمام رمان داستان یک شهر حدودا ۶۰ بخش نیم‌ساعته- یعنی ۳۰ ساعت کم یا بیش – خواهد شد و بصورت روزانه در وبسیات و کانال تلگرام قرار خواهد گرفت

      1. Mote می گوید

        درود
        آدرس کانال تلگرام می فرمایید؟

  2. Mote می گوید

    درود
    آدرس کانال تلگرام می فرمایید؟

    1. رادیو پیام می گوید

      باسلام
      @radiopayamgbg

  3. رامین صالحی می گوید

    سلام و عرض خسته نباشید چرا کتاب اینقدر دیر به دیر در سایت گذاشته میشه

  4. Mote می گوید

    درود
    بخش 24 داخل کانال تلگرام فکر کنم بارگزاری نشده

    1. رادیو پیام می گوید

      درود بر شما بارگذاری شد

  5. محسن امیری می گوید

    درود من بیصبرانه منتظر قسمت سی ام هستم…. چرا نمیزازین؟؟؟ 🙏🙏

    1. رادیو پیام می گوید

      بسیار سپاسگزاریم که کتاب مورد توجه شما قرار گرفته ، روزهای دوشنبه تا پنجشنبه کتاب به روزرسانی می شود

      1. محمد ربانی پور می گوید

        با سلام و خسته نباشید، از زحمات شما کمال تشکر را دارم. من کتاب داستان یک شهر را از طریق تلگرام تا قسمت 32 دریافت کرده‌ام. اما الباقی پست نشده. در این صفحه تا قسمت 40 موجوده ولی نمی‌تونم دانلود کنم. لطفاً راهنمایی فرمایید. درود بر شما.

        1. رادیو پیام می گوید

          سلام و خسته نباشید
          شما کانال تلگرام آقای زراعتی را دنبال می کنید ، همه این فایلها در تلگرام رادیو پیام نیز به روزرسانی میشه
          کانال تلگرام رادیو را با شناسه زیر پسدا کنید
          @radiopayamgbg

  6. محمدرضا شاهمرادی می گوید

    سلام و درود فراوان

    داستان به این زیبایی فقط با صدا و اجرای زیبای آقای زراعتی شنیدنیه.
    سپاس بیکران

  7. محمد رضا شاهمرادی می گوید

    درود بیکران

    قسمت سی و سه به اشتباه سی و دو نامگذاری شده. در کانال آقای زراعتی هم یکی از قسمت ها نبود ولی دقیق یادم نیست کدومش بود

  8. رامین می گوید

    سلام قرار بود هفته ای 4 قسمت کتاب منتشر بشه ولی الان چندین هفته است که سه قسمت منتشر میشه

  9. یاسمن کیا می گوید

    با سلام قسمت ۳۳ رو اشتباه گذاشتید😒😒 باید از صفحه ی ۳۸۶ شروع بشه: علی باز هم کمتر می آید لنگه. اینی که شما گذاشتید قسمت ۳۱ هست😒😒😒

  10. رامین می گوید

    با یلام قسمت چهل و یک امشب باید میومد همچنان منتظریم ممنون

  11. شراره می گوید

    تث دلم مونده به آقای زراعتی بگم
    دِشداشِه درسته همینطور گاباردیَن
    ولی ولی ولی
    بی نظیره خوانش ایشون حظ میکنم از شنیدنش

  12. jalal می گوید

    سلام میخواستم کتا لولیتا را دانلود کنم اگر امکان دارد به ایمیل من بفرستید با تشکر فراوان

    1. رادیو پیام می گوید

      درود بر شما دوست گرامی
      پس از پایان کتاب لینک دانلود برای استفاده شما قرار خواهد گرفت
      اگر می خواهید اپیزود ها را جدا جدا دانلود کنید به کانال تلگرام رادیو مراجعه کنید
      با تشکر از همراهی شما

  13. محمد می گوید

    چرا در یک ینک نمیگذارید پس ؟

  14. Vahid می گوید

    سلام دست همتون درد نکنه

  15. Vahid می گوید

    عالی بود

  16. ایمان می گوید

    از اول فهمیدم شریفه خواهر علی بود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

عضو انجمن رسانه ای پیام باشید
آدرس ایمیل خود را بنویسید تا آخرین اخبار هنری و فرهنگی در شهرمان را ماهیانه به زبان فارسی دریافت کنید
شما در هر زمانی می توانید عضویت خود را لغو کنید

این وبسایت از فایل های کوکی و متنی کوچک بمنظور بهتر شدن تجربه و چگونگی استفاده کاربران خود استفاده می کند. طبق مقررات رعایت حریم خصوصی کاربران مجازی در کشور های اروپایی ما موظف هستیم به تمامی استفاده کنندگان و بازدیدکنندگان از این وبسایت اطلاع دهیم. با کلیک روی کلمه پذیرفتن از استفاده کوکی ها موافقت می کنید. پذیرفتن ادامه