تو نمیدانی آدمی که از بیرون میبینی، دارد از درون چه رنجی میکشد. تو نمیدانی دارد با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند و چه سختیهای عمیقی از سر گذرانده و چقدر بریده و ترسیده و خستهست. تو نمیدانی چندبار تا لبهی پرتگاه ناامیدی مطلق رسیده و بازگشته. تو نمیدانی چه ابرهای تیرهی اندوهی فضای آسمان دلش را گرفته و تاریک کرده.
تو از شرایط زیستِ آدم مقابلت چه میدانی؟ میدانی دارد چطور تقلا میکند که لبخند بزند و با چه مکافاتی روی پاهاش ایستاده؟ چقدر بیمهری دیده و چندبار ظرف اعتمادش را با بیرحمیِ تمام شکستهاند؟ تو از زندگی آدم مقابلت هیچ نمیدانی و اینقدر راحت برای جهانش اندوه میتراشی و به دلش تردید میپاشی و قضاوتش میکنی؟ مرهم اگر نیستی، زخمی روی زخم نباش و به زخمهای نادیدهی کسی نمک نپاش.
آدمها خستهاند و هرکس در میدان نبردی ناعادلانه، با دردهای جهانِ خودش تنهاست…
برای دریافت جدیدترین به روز رسانی ها در موبایل خود مشترک ما شوید
پست قبلی
پست بعدی
عضو انجمن رسانه ای پیام باشید
آدرس ایمیل خود را بنویسید تا آخرین اخبار هنری و فرهنگی در شهرمان را ماهیانه به زبان فارسی دریافت کنید
شما در هر زمانی می توانید عضویت خود را لغو کنید