تو میتوانی انتخاب کنی هربار در سمتی بایستی که برای تو آسیب کمتری داشتهباشد. میتوانی میانه بایستی و از هیچ سمتی نه حمایت کنی، نه نقد. که نه در رنجهای عظیم و نه در شادیهای عظیم، هیچ نقش سازندهای نداشتهباشی.
تو میتوانی انتخاب کنی که ظلم را ببینی و سکوت کنی، اما باید این را هم بدانی که این «میانه ایستادن»، در شرایطی که ظالم، مقابل چشمان تو مظلوم را آشکارانه آزار میدهد و قوانین انسانیت و وجدان را نقض میکند، بیطرفی نیست، که طرفداری و حمایت آگاهانهایست از ظالم!
مقاطعی از زمان هست که در آنها چیزی به نام «میانه ایستادن» و نه سفید و نه سیاه -که خاکستری بودن- معنایی ندارد! ما وسط شطرنج تاریخیم و تو یا سفیدی، یا سیاه.
کاش در سمت درستی از تاریخ بایستیم، حتی اگر سربازی نابلد و ایستاده در خانههای حاشیهی شطرنج باشیم و نیازی نباشد حرکت کنیم. فقط بایستیم و با حضورمان به تعداد مهرههای سفید اضافه کنیم و کمک کنیم که کفهی مظلوم از ظالم سنگینتر باشد و با فانوس کوچکی در دست، از حجم سیاهی و بیپناهی و اندوه، کم کنیم…